اي خدا
ميدانم ، هرگاه که کار بدي انجام دهم ، توفيق همنشيني و هم کلامي با تو از من گرفته ميشود .يا اگرهم با تو حرف بزنم ،قلبم آنگونه که بايد ،سخن نميگويد .
چه بايد کرد ؟
آيا مرا رها ميکني ؟آيا مرا،با سياهي قلبم تنها ميگذاري؟
نه نه،من تمام اميدم به سوي توست و آنچه از تو سراغ دارم غير از اين .
ببين رو سياه شدم
ببين غرق گناه شدم
لحظه اي به من بنگر ، رحمي کن .
اگر تو بخواهي ، تا صبح صدايت ميزنم : اي خدا اي خدا اي خدا اي خدا اي . . .