امان از فتنه ها
یارب
این فتنه هم واقعا فتنه بود!!! فتنه ای به پا کرد در دل ما...
اخلاص در عمل!!!
یا رب
اول می نویسی برای دلت.
بعد پست می کنی در راه خدا
بعد می روی آمار بازدیدهایت را چک می کنی!
به این می گویند اخلاص در عمل!
به جای دار هنوز بر خان نشسته ام!
پیش نوشت: این پست رو از وبلاگ قبلیم کپی کردم! چون اینقدر وصف حاله که دلم نمیاد اینجا نباشه!
یارب
بنده ای را خلعتی بخشید شاه بنده با خلعت برون آمد به راه
گرد ره بر روی او بنشسته بود بآستینِ خلعت آن، بسترد زود
منکری با شاه گفت ای پادشاه پاک کرد از خلعت تو گردِ راه
شه بر آن بی حرمتی انکار کرد حالی آن سرگشته را بر دار کرد
تا بدانی آنکه بی حرمت بود بر بساط شاه بی قیمت بود
چند بار تا به حال یا نه بهتر بگویم چندهزاربار تا به حال خاک از خلعتی خود زدوده ام
به آستین خلعت!!!
کاش خاک بود! که غبار رحمت است و با لطف مینشیند
اما این گدا عجیب بی چشم و روست!
ولی کرم پادشاه ببین که به جای دار هنوز بر خان نشسته ام!
من را که نمی شود!!!!!
من را که بگذاری جای مجهول همه معادلاتی که به گناه می رسند، درست می شود! اینبار باید صورت مسئله را پاک کنی! باور کن من را که نمی شود!!!!!
خلوت های شلوغ!
خلوت هایم دیگر خلوت نیستند....
خیلی شلوغ شده!
هرجا را نگاه می کنی یک من جدید نشسته!
خلوص نیت!
من رسیدنی نیستم، اما میآیم.
یا رب